مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من
مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من

برف

برف هفت سالگی ام را بخاطر صدای پدر دوست داشتم...

پاشو ببین چه برفی اومده!


برف ده سالگی ام را بخاطر آدم برفیهایش

برف چهارده سالگی را بخاطر اخبار و تعطیلی هایش

برف هجده سالگی درست یادم نیست در میان افکار 

یخ زده بود!


برف بیست سالگی قدم زدنهای عاشقانه و رد پاهایم...

برف بیست و پنج سالگی به بعد فقط سرد بود و سرد بود و سرد بود.. 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.