مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من
مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من

بوی یلدا

بوی یلدا

بوی یلدا را میشنوی؟

انتهای خیابان آذر ...

باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان .

قراری طولانی به بلندای یک شب.

شب عشق بازی برگ و برف ...

پاییز چمدان به دست ایستاده !

عزم رفتن دارد ....

آسمان بغض میکند .... میبارد.

خدا هم میداند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست ...

دقیقه ای بیشتر مهلت ماندن میدهد 

آخرین نگاه بارانی اش را

به درختان عریان میدوزد

دستی تکان میدهد ....

قدمی برمیدارد سنگین و سرد

کاسه ای آب میریزم پشت پای پاییز ...

و... تمام میشود .

پاییز ای آبستن روزهای عاشقی ،

رفتنت به خیر ...

سفرت بی خطر


سسسسسسلام

اذر شروع شد در حالیکه با ابان ۹۵ خداحافظی نکردم به اذر ماه هم دیر سلام کردم . اذر ماه یخ خوش اومدی فقط لطفا سرما خالی نباش بارونی برفی  هم ببار 

این روزهای من تماما از کوشان پر شده   کوشانی که این روزها شیطونتر شده و وقتی بیداره فقط بازی میخواد و وقتی میخوابه سریع باید کارهای خونمون رو انجام بدم و اخر روز هم از خستگی نمیفهمم کی خوابم میبره

کوشان پاهاش  رو پیدا کرده  همش سعی داره بخورتشون شیطون شده همش بازی میخواد هرچی رو  ببینه میخواد بخوره  عاشق توپ بادیشه  و وقتی بهش میدم خیلی جالب با پاهاش مهارش میکنه. وای وای نگذر از اب دهن و انگشت خوردن همیشه باید یک عالمه دستمال کاغذی و پیشبند همراهم باشه  تو این ماه یاد گرفته 

پستونکش رو از دهنش درمیاره و پرتش میکنه و باید از زیر تخت پیداش کنم . به طور وحشتناکیم گرمایی و اجازه نمیده لحاف ضخیم و گرمی رو باشه. یک پتو ابی  لطیفی داره که خیلی بهش علاقه منده باهاش بازی میکنه و بعضی شبها اجازه میده روش بکشم. این ماه قراره ببرمش اتاق خودش بخوابونمش باد که موفق شوم . وقتی اولین بار  برف  رو دید هیپنوتیزم شد و خیره به برف نگاه میکرد خیلی قیافش جالب بود پر از سوال. تو این ماه علاوه بر یر خودم اب هم بهش میدم که خیلی خیلی استقبال کرد حتی بعضی وقتها بیشتر از شیر آب میخوره. 

خلاصه اینکه این روزها تموم اهنگ زندگیم کوشان و رو دور اون میچرخه . خدایا شکر 

بعضی وقتها واقعا کم میارم نه از دست بچه داری از زبون نه چندان شیرین اقای شوهر که بدجور دلم رو میشکنه . و خودم رو با  کوشان سرگرم میکنم زبونش داره دورم میکنه خیلی دور شدم خیلی

فکر کنم روحم خستس خسته. 

آذر زیبا


اولین روز اذر است.....

انارها ترک برداشته

خرمالوها را چیده اند

و من

عاشقانه شما را

از پائیز خدا

هدیه گرفتم

اهل هرجا که باشید

پائیزتان با من یکی ست

اگر خرمالوهای دستانتان گل انداخت

مرا به نوبرانه ای گس مهمان کنید ...

که دوستتان دارم ...

روز اول آذر ماهتان به خیر