مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من
مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من

معرفی بیشتر

همیشه خواننده خاموش سایتهای دوستهای دیگه ام بودم و از حدودا 1 سال پیش بد جور بهشون  اعتیاد پیدا کردم و توی ذهنم که سایتی داشتم که حرفهام رو توش میگم و از خاطرات روزمره تا انتظار برای یک فرشته کوچولوم. 

شرح حالم به این صورت : توی سن 26سالگی برخلاف انتظار خودم و اطرافیانم یک ازدواج بر پایه خواستگاری و نداشتن هیچگونه شناختی با همسرم پیوند آسمونیمون رو بستیم  عقدمون نیمه شعبان 89/06/18 بود و یکسال طول کشید بعدش هم که مراسم گرفتیم و رفتیم توی خونه خودمون.  پستی بلندیهای زیادی رو طی کردیم تا به امروز رسیدیم. یکی از این دغدغه ها بیماری تیروئید من بود. که اسفند 91 بدجور ما رو بخودش مشغول کرد و کار به جراحی رسید و از اون روز تا حالا همیشه و همیشه درگیرtsh و آزمایش تیروئید بودم.  

از دی ماه 93 بدجور دلم یک فرشته کوچولو از جنس و روح خودم میخواست اما منع پزشکی راه فراری برام نذاشته بود و از طرفی شرایط اقتصادیمون جالب نبود پس مانع هایی روبرویم قرار داشت. 

مثل اخبارگوها چه جدی شرح حال دادم نه!!!

به هر حال من تصمیمم رو گرفتم سال 94 سال منه و قرار به لطف خدا من هم مامی بشم و حس زیبای مادر بودن رو تجربه کنم. فرشته کوچولوی من لطفا در این موقع اذان ازت میخوام مامی رو در انتظار نذاری و بمحض دریافت دعوتنامه زودی بیای پیشمون.  عاشقتم

پس این وبلاگ رو به امید روزی که نی نی دار بشم و احوالاتم رو توش بنویسم به امید خدا شروع میکنم

خدا جونم عاشقتم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.