مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من
مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من

روزگار زودگذر

امروز عصر تنها و بیکار بودم همین طوری داشتم به عقب نگاه میکردم انگار همین دیروز بود که داشتم تند تند کارهای مربوط به عید رو انجام میدادم و همه ذهنم دنبال این بود که یک هفتسین خوشگل تو خونه جدیدمون بچینم و بعد هم عید دیدنیها و بازیگوشیهای مخصوص ایام عید. همین دیروز بود که رفتیم سیزده بدر همین دیروز بود روز مادر روز پدر که البته ما فقط روز زن و روز مرد رو جشن گرفتیم همین دیروز بود که اردبهشت خرامان خرامان اومد و خیلی زود تا بخوام با تموم وجودم درکش کنم تموم شد و رفت. توی خاطراتم ثبت شد 

همین طور روزهای عمرمون میگذرند امیدوارم همتون ایام بکامتون باشه و همیشه شاد و سرخوش باشید. 

یک سوال برای من این دوماه خیلی خیلی زود گذشته و بطوری که امروز وقتی تاریخ رو دیدم خشکم زد 1394/03/05

برای شما هم همین چطوره؟؟


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.