مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من
مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من

صحبت با نی نی

سلام فرشته کوچولو خودم خوبی عزیزکم. حسابی داری خوش میگذرونی.  اصلا من و باباجونیت رو یادت رفته ای شیطون خودم. کلی مواظب خودت باش نفسم. عزیزم جات توی این مسافرت خیلی خالی بود و با حضور کیان فسقلی بیشتر به چشم باباجونیت میومد اگر بدونی چجوری کیان رو بغلش می‌گرفت و سفت میچسبوند سینه ش من که حسودیم میشد دیگه وای به حال تو فسقلی خودم. حتی دیروز توی ماشین میگفت خوبه دیگه ما هم نی نی بیاریم ببین. چه مزه ای میده. میدونی عشقم خیلی دلم میخواست خودم هم سوپرایز بشم اما نمیشم میدونم چون باباجونیت بدجور مواظبت سوتی نده.  امروز صبح بعد از 4 روز تاخیر خاله پری بی بی زدم با اینکه میدونستم منفی اما بازم کمی امیدوار بودم وقتی یک خط بی بی رو دیدم کمی دپ شدم اما خودم رو قانع کردم که ما که دعوتنامه نفرستادیم  و از این حرفها. اما برای من که خاله پری هام بسیار دقیق کمی مشکوکه:-S حتی جالبی موضوع اینه که حالتهای قبل از خاله پری رو هم ندارم :-B

ولی بهش گیر نمیدم الانم داره چای رازیانه زعفران می‌خورم خیلی شیک و مجلسی. 

آره عزیزم اینم از احوالات مامانی هم دلش میخواد زودتر بیای پیشش هم میترسه. عشقم نفسم میشه کمی بهم اعتماد بنفس بدی عزیزم و قلبم بر عقلم چیره بشه. 

قربونت برم گلم کلی مواظب خودت باش :-*


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.