مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من
مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من

یک درددل با نی نی آینده

سلام خوشگل مامان خوبی عشقم. در چه حالی نفسم. تو این 10 روز که خاله پری رفته بود مسافرت ته دلم خیلی دوست داشتم فندق من که شما باشی تو دلم لونه کردی البته با اینکه کاملا مطمئن بودم خبری نیست اما خب ته دلم دوست داشت دیگه. حتی باشگاه هم نرفتم که شاید خطری برای فندق خودم نداشته باشه. اما خب خاله پری از مسافرت برگشت و من رو بیحال کرده. نمیدونم چه حسیه اما دقیقا مثل کسی هستم که هر لحظه دوست داره خبر  مامی شدنش رو بهمه بده و کلی برای فندقش ذوق کنه. امروز داشتم سایت چیکو رو نگاه میکردم و کلی برای خودم رویا بافی کردم. البته کارم درست نبود بیخود و بیجهت ذهنم رو درگیر فرشته کوچولو کردم اونهم وقتی خبری نیست و انتظار بیهوده میکشم.  فرشته کوچولوی خودم عزیزم مامی کمی دلش گرفته دوست داره زودتر بیای پیشش اما خب شرایطمون مهیا استقبال از شما نیست پس صبر میکنیم باشه گلم. بوس بوس

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.