مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من
مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من

مربوط به پست قبل زنانگی بود

نمیدونم چرا وقتی اون متن رو خوندم یک جوری دلم گرفت و غمگین شدم. دلم سوخت برای خودم برای بچگی هام که چقدر زود گذشت و مجبور بودم  از خیلی خط قرمزها عبور نکنم یادمه اونوقتها خط قرمزهای خیلی خیلی زیادی بود همیشه یک ترس عجیبی داشتم  الان که فکر میکنم میبینم چقدر اون نوشته واقعیت داشته .  برخلاف میلم که همیشه عاشق داشتن یک دختر کوچولو بودم اما الان که فکر میکنم میبینم بیشتر دوست دارم نی نی آینده م پسر باشه که حداقل بسیاری از این خط قرمزها براش وجود نداشته باشه آخه ما تو جامعه ای زندگی میکنیم که خودمون برای خودمون خط قرمزهای زیادی رو درست کردیم:-( و خیلی وقتها نمیتونیم ازشون بگذریم. 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.