مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من
مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من

روز تعطیل

از تعطیلی غیر از روزهای جمعه بدم میاد. چون اکثر اوقات مجبورم تک و تنها خونه بمونم و در و دیوار رو نگاه کنم مثل کاری که دیروز انجام دادم :-/  دیروز که مثلا روز تعطیل آقای شوهر هم صبح و هم بعدازظهر رفت سر کار. فقط لطف کرد صبح دیرتر رفت و منم رو ببرد کمی چرخوند منم برنگشتم خونه و اینگونه بدون نهار موندیم و چیزی نخوردیم جز 2 شیشه آب معدنی کوچیک. 1بسته چیپس کوچیک. 2 تا بستنی کیم ( البته من نه چیپس خوردم و نه بستنی) چه دختری بودم!!! و بعدش که اومدیم خونه من یک لیوان شیر خوردم و بعدش هم بیهوش تا عصر که آقای شوهر رفت اما فکر کنم دلش برام سوخت. شب از سر کار که برگشت من برد رستوران بماند که فقط یک تکه استرپس بیشتر نخوردم اما جای شکرش باقی موند که من و روز تعطیل برد بیرون. 

همیشه به آقای شوهر میگم کاش تو یا من یکدونه خواهر داشتیم اینجوری خیلی خب میشد ولی حیف که نداریم.  این بچه های تک چه میکنند حوصلشون سر نمیره!!!!

نظرات 2 + ارسال نظر
نسیم پنج‌شنبه 22 مرداد 1394 ساعت 16:55 http://ghasedakemehr.blogsky.com/

امون از وقتی که حوصله ات سر میره!!!!!!!!!!! من خواهرشوهر از نوع خوبش رو دارم. واقعا عالیه. خواهر هم که یه فرشته است که خدا برامون فرستاده. الان دلت سوخت عایا؟؟؟؟!!!!!!

اصلا دلم کباب شد;-)

فافا چهارشنبه 21 مرداد 1394 ساعت 18:12

بابا خواهر شوهر نداری بعد داری میگی چرا ؟
به خدا راحتی !
ولی خب خواهر خوبه برای خودت ...
انشالله نی نی دار بشی دیگه روزهای تعطیل و غیر تعطیل همش بشن روزهای کاری.

باور کن آدم اگر خواهر شوهر از نوع خوبش تاکید میکنم از نوع خوبش رو داشتم خیلی خوب بود. بهتر از جاریه;-)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.