مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من
مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من

پاییز دوست داشتنی

سلامی به زیبای پاییز به شما دوستهای گلم.امیدوارم روزگارتون مثل  پاییز هزار رنگ زیبا باشه. 

روز جمعه صبح آقای شوهر رفت کوه من هم خوابیدم اما دیدم از زیباییهای بیرون جا موندم درنتیجه برای خودم برنامه ریختم که نهار بریم بیرون غذا بخوریم بعد هم از اونجا بریم طبیعت گردی که قرعه به نام روستای زیبای ورکانه افتاد. خلاصه اینکه با داییم هماهنگ کردم و نهار رو بیرون خوردیم جاتون خالی هوا هم خیلی خوب بود  از اونجا هم رفتیم سمت روستای ورکانه که خیلی خیلی طبیعت زیبایی داشت و مسیر هم حسابی پاییزی شده بود که عالی بود. روستای خیلی تمیز. آروم و زیبایی بود که حتما در اولین فرصت عکسشون رو میزارم.  همون طور که داخل روستا گشت میزدیم گردو دیدیم و طبق معمول آقای شوهر نتونست مقاومت کنه و تصمیم گرفت بخره اما پول نقد باهامون نبود و کارتخوان هم نداشت و قرار شد شنبه دوباره برگردیم و گردو رو تحویل بگیریم منم خوشحال از اینکه دوباره میتونم برم روستا و عکسهای پاییزی بیشتری بگیرم. 

شنبه هم نهار درست کردم  و بعد از کار حول و حوش ساعت 2 دوباره  رفتیم. خفن باد میومد همراه با بارون آفتاب هم بود اصلا هوای عجیب غریبی بود ولی اینقدر عکس گرفتم خفه شدم اما باز هم دوست دارم برم تو طبیعت زیباش وقت بگذرونم

بعضی وقتها خوبه آدم وقتش رو طبیعت بگذرونه و از همه چی دور باشه آرامش خیلی خوبی داره   

این آرامش برام لازم بود

نظرات 1 + ارسال نظر
عسل مامانی جمعه 22 آبان 1394 ساعت 02:59 http://asalemamaniye.blogfa.com/

تو زندگی فقط باید یه ادم پاکار باهات همقدم باشه تا از پاییز هزار رنگ و دیگر زیبایی های طبیعت جا نمونی اه که چه حالی می ده چای آتیشی به همراه یه آش رشته تویه طبیعت و بعدا هم قدم زدن
راستی عکس ها یادتون نره

حتما پاییز دوست داشتنی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.