مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من
مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من

مکالمه دوست داشتنی

گفت و گوی دو جنین تو رحم مادر....!!!

 اولی میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟

دومی: آره حتما. یه جایی هست که می تونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم

اولی: امکان نداره. ما با جفت تعذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده.

دومی: شاید مادرمونم ببینیم

اولی: مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش

دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه.

اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره.

دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی....

این مکالمه چقدر آشناس....!!!

تا حالا بودن خدا را اینطوری به همین سادگی حس نکرده بودم؛

نظرات 1 + ارسال نظر
نسیم شنبه 23 آبان 1394 ساعت 21:05 http://ghasedakemehr.blogsky.com/

عالی بود عزیزم

قربونت برم دوست مهربونم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.