ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
بعضی وقتها یادم میره من حاملم و توانایی قبل رو ندارم. امروز هم یکی از اون روزها بود برام . بعد از قرنی تصمیم گرفتم یخچالمون رو تمیز کنم نه یک تمیزی معمولی. تمیزی کامل . از ساعت ۵ دست بکار شدم تا ۸ شب خسته و کوفته از یخچال پاک کنی. کلی شستشو کردم البته وسط کار استراحت هم میکردم که زیاد بهم فشار نیاد. اما الان اینقدر خستم که دوست دارم مسواک بزنم و بخوابم . الانم وسط اتاق ولو شدم از خستگی جون ندارم . خب یادم میره:-/
خخخخخخخخخخخخخ منم هین بودم. دو هفته آخر بارداریم یادته؟! دیگه اداره نمیرفتم و خونه تکونی کردم اساسییییییییییی
کلا خوشمون میاد
خسته نباشی خانومی
زباد به خودت فشار نیار نی نی اذیت میشه
ممنونم عزیزم
منم الان که خونه تکونی میکنم یادم میفته سه سال پیش این موقع وقتی شکمم قلمبه شده بود و توی ماه هشتم بودم چطوری میرفتم توی این کابینتها و میومدم بیرون؟ جدی اون سال همه تمیزکاریها رو خودم انجام دادم فقط یه کارگر برای دیوارها و پنجره ها و حموم دستشویی اومد که زیاد با شوینده ها کار نکنم. توام زیاد خستگی به خودت نده با استراحت و کم کم پیش برو
بنظرم جو گیر شدنه مثلا میخواهیم به خودمون بگیم من خوبم توانایی قبل رو دارم بعد از خستگی کله ملق میزنیم
سلام اجی خوبی وا اجی یادت میره بارداری عجب
اجی یه خودکار بردار بنویس من نی نی دارم اینجوری یادت نمیره
والا باید همین کار رو بکنم