مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من
مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من

من اومدم

سلللللللام دلم برای خونه مجازیم و دوستهام خیلی تنگ شده بود

امیدوارم خرداد ماه خوبی رو شروع کرده باشید. 

امروز ۳۳ هفته و ۶ روزمه با وزن ۶۷/۸۰۰  داریم به اخر راه میرسیم خدا رو شکر. من و جوجه مون هم خوبیم بماند که از اول خرداد ماه و با گذشتن  از ۳۰ هفتگی کلی درد های جدید میومد سراغم. یک روز کمرم میگرفت در حدی که اصلا نمیتونستم بلند شم. یک روز دوتا پام میگرفت انگار پشت پا زدم. یک روز پهلو رونم میگرفت انگار ورزش سنگین کردم. خلاصه اینکه هر روز یک جایی از بدنم درد میکرد و دکتر هم تو اخرین ویزیت گفت چون زیاد وزن اضافه نکردی کمتر راه برو و بیشتر استراحت کن و به این ترتیب خونه نشینم شدم. البته تموم اینها فدای سر جوجه شیطون خودم. 

قربونش بشم حرکاتش قویتر شده و تکون خوردنهاش رو خوب از روی لباس میبینم و عاشق همین لحظه هام. همچنین صبحها از زیر دست بابا جونیش فرار میکنه و یا ساکت میمونه تا باباجونیش بره بعد شروع به شیطونی میکنه. خودم حدس میزنم جوجمون شیطونه اما فعلا نامعلومه چون تا امروز نشده بعد از دوساعت تکون نخوره و من رو نگرون کنه یا جواب ضربه هام رو نده. 

تو این روزهای گرم هندوونه و بستنی خیلی دوست دارم بخورم. این هفته قرار تخت و کمدش رو برامون بفرستن و به امید خدا اتاقش رو بچینیم. از همین الان خوشحالم و دارم برای چیدن اتاقش لحظه شماری میکنم 

خدایا شکرت برای تموم لحظه های دوست داشتنیم. 

نظرات 6 + ارسال نظر
فافا یکشنبه 9 خرداد 1395 ساعت 10:42

انشالله به خوشی این روزهای آخر رو بگذرونی.
ای وای
انگار همین دیروز بود که آز دادی و مثبت شدها ! یادته ....
حالا دیگه جیگر طلا داره خودشو آماده میکنه برای اومدن.
اگه زیاد مزن اضافه نکردی ازدکترت بپرس که خود بچه وزنش چقدره ؟توی سونوی آخر می فهمی البته . ولی بازهم به خودت برس.
ای خدا کاش این روزهای لاکپشتی منم تموم میشد.خیلی داره دیر می گذره

ممنونم عزیزم. همچنین برای شما.
وای یادته الان که نگاه میکنم خیلی زود گذشت اما تو اون دوران خیلی اروم جلو میرفت. ایشالا برای تو هم زود این روزهات میگذره

الهه شنبه 8 خرداد 1395 ساعت 23:09 http://elahesong.blogsky.com

خوب اجی خونه خودت با خونه مامانت فرقی نداره اجی حالا باز هر طور صلاح میدونی اجی خواهش میکنم اجی کاری نکردم وظیفه اس

پریسا شنبه 8 خرداد 1395 ساعت 15:56 http://Pari-v-zendegi.blogsky.com

سلام عزیزم خوش اومدی،کلی دلمون برای خودت و فسقلت تنگ شده بود
بلا دوره دیگه چیزی نمونده تا به دنیا اومدن فسقلت
حتما عکس اتاق نی نی و بذار

سلام. ممنون کلی دلم تنگ شده بود براتون. حتما عکس هم میزارم

الهه شنبه 8 خرداد 1395 ساعت 13:53 http://elahesong.blogsky.com

خوبه اجی میدونی امیدوارم که مامان حساسی نباشی اجی ببین اجی خواهر من خیلی رو امیرحسین و شوهرش حساسه اجی به خاطر شوهرش خونه مون نمیاد اجی خونه اش هم نزدیک خونه ماست اجی 5 دقیقه راهه اجی امیدوارم مثل ابجیم مامان حساسی نباشی و وقتی نی نی به دنیا اومد برو چند روز خونه مامانت بمون اجی چون خوب برات ضرر داره بری خونه خودت و کارهاتو بکنی و بخیه هات هم درد داره و اذیتت میکنه اجی و اینکه اجی وقتی نی نی به سلامت به دنیا اومد و ۱ ماهه شد و تو هم مثل سابق کارهاتو انجام دادی هفته ای ۱ بار برو پیش مامانت اجی اینو میگم چون نی نی وقتی یه کم بزرگ بشه باید همه رو بشناسه اجی اجی و امیدوارم که مثل ابجیم حساس نشی رو نی نی اجی ممکنه این حساسیتی که ابجیم داره یه روز اتفاق میفته اجی و اینکه به ضرر امیرحسین هم هست که وقتی ۳ یا ۴ ماهه شد زیاد خانواده مامانشو نشناسه اجی منظورم از خانواده مامانش من و خانواده ام هستیم اجی اما ابجیمو به خدا میسپارم اجی تا اتفاقی نیفته خدا صلاح ابجیمو بهتر از من میدونه و امیدوارم که تو هم به سلامت زایمان کنی اجی ببخشید اگه این نظرم ناراحتت کرد اجی من چون دوست دارم اینارو گفتم اجی

نه عزیزم اتفاقا کار خوبی کردی . منم قراره اولش قراره بیام خونه خودم با مامانم بعد از چند روز برم خونه مامانم

صبا شنبه 8 خرداد 1395 ساعت 13:24 http://atrebeheshti.blogsky.com

لحظات خوشی تون مستدام

ممنون عزیزم

الهه شنبه 8 خرداد 1395 ساعت 12:23 http://elahesong.blogsky.com

سلام اجی خوبی اوخی اجی عیبی نداره وقتی نی نی سلامت بیاد تو بغلت همه دردهات یادت میره اجی راستی بیمارستانم باید زود انتخاب کنیا اجی زمان خیلی زود میگذره اجی هم بیمارستانو انتخاب کن هم وقت بگیر واسه زایمانت

سلام ایشالا. بیمارستان اوکی شده

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.