مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من
مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من

۴۸ ساعت پایانی

 حتی تصور اینکه بالاخره انتظار نه ماهمون به سر اومده و قرار کمتر از ۴۸ ساعت دیگه کوشان رو به امید خدا بغلمون کنیم  باورش برام سخته . الان پر از هیجانیم هر دومون. من سایلنت شدم و بیشتر گیج میزنم نمیدونم حسم چیه انگار قراره وارد یک تونل  بشم که نمیدونم چه چیزی داخلش هستش. البته اخرش یک کادوی خوشگل منتظرمه که قراره عاشقونه من و همسرجون رو تکمیل کنه. روی دور تند هستیم و  داریم از زمان باقیمونده  استفاده میکنیم  . اما خب بدنم کم اورده و سنگینتر شدم  شبها واقعا گرما اذیتم میکنه و نمیزاره بخوابم و خیس خیس میشم نمیتونم پیوسته بخوابم . حرکات فسقلی خیلی سنگینتر شده  خیلی دوست داره شیطونی کنه و این ساعتهای باقیمونده رو حسابی  مشغوله. میدونم وسایلش رو جمع کرده و منتظره بیاد بغلمون کوشان هم مثل ما بیطاقت شده و دیگه میخواد بیاد قربونش برم .  امروز ۳۸ هفته و ۶ روزم شده. خدا جونم شکرتتتتتت

نظرات 10 + ارسال نظر
فافا یکشنبه 13 تیر 1395 ساعت 21:29

انشالله خدا کمکت کنه و زایمان راحتی. داشته باشی
برات دعا میکنم سلامت و شاد باشی
کوشان عزیز دنیا اومد یاد همه منتظرا باش

قربونت عزیزم.

marzi یکشنبه 13 تیر 1395 ساعت 20:16 http://rozegaremarzi.blogsky.com

وااااای عزیزم الهی که به سلامتی کوشان کوچولو رو در آغوش بگیری.
منو تو اون لحظات فراموش نکن. اولین نگاهت که بهش افتاد از طرف خاله مرضیه یه سلام بلند بهش بگو.

. مگه میشه فراموشت کنم عزیزم.

نل یکشنبه 13 تیر 1395 ساعت 19:25

فردا قراره نی نی دنیا بیاد...امروز حرم یادت بودم.. انشالله سلامت و شاد وخوشبخت باشین سه تاییتون:)
التماس دعا در اون لحظات...
خیلی خوشحالم نی نیتو بغل میکنی:)

اره به امید خدا. وای نل ممنونم خیلی لطف کردی. ایشالله در اینده نی نی خودت رو بغل کنی

پریسا یکشنبه 13 تیر 1395 ساعت 17:30 http://Pari-v-zendegi.blogsky.com

سلاام عزیزم انءشالله به سلامتی کوشان و بغل کنی
آزاده شدید محتاج دعاتم.. منو یادت باشه
منتظر عکس کوشانم

سلام مهربون. انشالله. چشم خانمی

اسما یکشنبه 13 تیر 1395 ساعت 13:53

سلام امیدوارم به سلامتی زایمان کنی.تو رو خدا اون لحظه برای من وهمه ا.نای که دوست دارن مامان شن دعاکن

ممنون عزیزم به روی چشم

حوا یکشنبه 13 تیر 1395 ساعت 10:22 http://arameshejaanam.blogsky.com/

من شب قبل روزی که میخواستم برم برای زایمان تا صبح خوابم نبرد
دلهره و اضطراب همراه با شادی
یه جوری بود که وصفش سخته
**********
انگاری خودم میخوام الان دوباره زایمان کنم

منم دوشب هستش اصلا خواب درستی نمیکنم. سراسر وجودم هیجان و استرس شده

فافا یکشنبه 13 تیر 1395 ساعت 00:43

وایییییییییییی چه هیجان انگیزرزرررر
خیلی خوبه
خوش به حالت
ما هنوز منتظر تورمیم!!!!!

در یک چشم بهم زدن به اینجا هم میرسی

الهه شنبه 12 تیر 1395 ساعت 21:07 http://elahesong.blogsky.com

که اینطور اجی اون روز بهترین هدیه خدارو بغل میگیری اجی

بهترین هدیه زندگیم

الهه شنبه 12 تیر 1395 ساعت 20:39 http://elahesong.blogsky.com

راستی اجی تو ۱۴ نی نیتو به دنیا میاری درسته ۱۴ هم تولدته اجی؟؟؟؟

اره عزیزم تولد خودم و کوشان ۱۴ تیره

الهه شنبه 12 تیر 1395 ساعت 18:29 http://elahesong.blogsky.com

سلام اجی خوبی اوخی چقدر زود گذشت اجی ان شاءالله نی نیتو به سلامت بغل کنی جی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.