مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من
مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من

واکسن دوماهگی

بالاخره روز موعد رسید بله واکسن دوماهگی و به عبارتی کابوس شبانه مادرانه م . از دیروز سراسر استرس بودم و خودم رو باید سرگرم میکردم عصرش رفتم خونه ی عمم  و با دختر عمم که از استرالیا اومده بود دیداری تازه کردیم  تا ۸ شب اونجا بودیم و برای اولین بار کوشان کالسکه سواری کرد عاشقش شده بود طوری که خواب و گریه و همه رو فراموش کرده بود و با چشمهای کنجکاوش همه جا دد میزد و لبخند ژکوند تحویلم میداد وقتی اومدم خونه مامانم  و از تو کالسکش  دراوردمش کلی گریه و اعتراض کرد  و اینگونه بود که فهمیدم کوشان بسیار ددری هستش   . دیشب کلی بهونه گیری کرد و به سختی ساعت ۲ خوابید و صبح به زور از خواب بیدار شدیم از دست این اقا. تا چشمم رو باز کردم اول ده قطره استامینوفن بهش دادم و یک لیوان شیر خوردم و بدو رفتیم  درمانگاه  که کوشان فسقلیمون رو قد و وزنش رو گرفتن که  قد ۶۰ cm  و وزن ۵۳۰۰ g برای خودش مردی شده بود. بعدش هم واکسن رو زدن و قطره فلج اطفالش رو دادن اولش کمی گریه کرد زود بغلش کردم عزیزم ناله میکرد خیلی بد بود حتی دوست ندارم بهش فکر کنم تا خونه سفت چسبوندمش سینم که اروم باشه و بیتابی نکنه الانم با قطره خوابیده عادت ندارم کوشان رو مظلوم ببینم  هی بیدار میشه گریه میکنه  دوباره میخوابه امروز روزسختیه هم برای کوشان هم برای من. خدا کنه تب نکنه :-(

نظرات 8 + ارسال نظر
نسیم سه‌شنبه 16 شهریور 1395 ساعت 13:35 http://www.ghasedakemehr.blogsky.com/

عزززیزم. دوماهگیت مبارک. ایشالا که واکسن هم سبک باشه براش. نگران نباش

ممنون عزیزم خدا رو شکر بخیر گذشت

فاطمه سه‌شنبه 16 شهریور 1395 ساعت 11:13 http://asalemamaniye.blogfa.com

به سلامتی خدارا شکر یک مرحله را پشت سر گذاشتین امیدوارم اتفاق خاصی نیافتاده باشه و کوشان جونم پر از انرژی باشه بعد از واکسنش

مرحله سختی بود برام

حوا دوشنبه 15 شهریور 1395 ساعت 11:13

خدا رو شکر کن عزیزم
اینجور که شما گفتی پسرت بد واکسن نیست
خودتو آماده کن دوماه دیگه واکسن چهار ماهگی داری
دو تا آمپول و قطره
مرد کوچک چطوره؟

اره بچم همش خواب بود . میریم مرحله بعدی
مرد کوچکم خویه در حال بزرگ شدنه

فافا دوشنبه 15 شهریور 1395 ساعت 10:47

درکت میکنم. منم خیلی دلم می سوزه برای بچه ها
کاش واکسنا رو تبدیل میکردن به یه شکلات خشمزه میدادن بچه می خورد!
انشالله تب نمی کنه . قطرش رو سرموقع بده بهش .
واکسنای اول یه کم سخته . ولی بعدیا بهتر میشه

خیلی سخت بود

کوثر یکشنبه 14 شهریور 1395 ساعت 23:18

ایشالله همیشه سلامت باشه این روزها هم میگذره

هورا گذشت

پریسا یکشنبه 14 شهریور 1395 ساعت 18:43 http://Pari-v-zendegi.blogsaky.com

واکسنش مبارک عزیزم
انءشالله که تب نمیکنه هر یک ساعت یه بار دمای بدنش چک کن

خدا رو شکر تبش زیاد نبود

مریم یکشنبه 14 شهریور 1395 ساعت 17:53 http://taranom9696.blogfa.com

سلام عزیزم
ای جونم خدا پشت و پناهش باشه تا به سلامتی این واکسن ها رو بگذرونه کوشان فسقلی.

سلام مهربون. واکسن بده

الهه یکشنبه 14 شهریور 1395 ساعت 17:37 http://elahesong.blogsky.com

سلام اجی خوبی ان شاءالله حال پسرت خوب میشه نگران نباش اجی و همینطور تب نمیکنه ان شاءالله اجی خواهرزاده من که طفلک کالسکه نداره یتیمه طفلک ان شاءالله همیشه شاد و سلامت باشه پسرت اجی

سلام. فعلا که همون یکبار بود رفتیم بیرون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.