مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من
مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من

پایان ۶ ماهگی

انگار همین دیروز بود یک نی نی ضعیف و نحیف و کولیک دار رو دادن بغلم و گفتن این بچته حالا از اون روز ۶ماه میگذره امروز رسما پایان ۶ماهگی . خوشگل خودم الان ۱/۲سال سن داره ای جونم . دیگه کاملا غلت میزنه  و تا میزارمش زمین برمیگرده رو شکم قرار میگیره فعلا نمیتونه چهاردست و پا بره اما در حال سعی کردنه. اسمش رو کامل میشناسه و میخنده . از صدای بلند ویکهویی خیلی بدش میاد و سریع گریه میکنه. میشینه اما تعادل نداره. به محیط اطرافش کنجکاوه و همه رو میخواد لمس کنه بعد بخوره .  شیطون شده بدجور.  با همه چی میخواد بازی کنه.  امروز باید واکسن۶ماهگی رو میزدیم اما به دو دلیل نشد و موند فردا یکیش اینکه اقای شوهر کار داشت و از صبح زود رفته و دومیش اینه که کوشان کمی سرماخورده و سرفه میکنم  میتونم از امروز غذای کمکی رو شروع کنم دکترش اجازه رو صادر کرد سیب و گلابی و موز هم میتونم بهش بدم هوووووورا چقدر خوبه

نظرات 2 + ارسال نظر
نسیم چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 13:36 http://www.ghasedakemehr.blogsky.com/

مبارکهههه مبارکهههه ایشالا واکسنش هم سبک باشه براش. اگه کمی هم مریض حال باشه واکسن نمیزنن. ایشالا که روبراه شه تا فردا

خدا رو شکر مشکلی پیش نیومد و واکسنش رو زدیم

الهه سه‌شنبه 14 دی 1395 ساعت 11:04 http://elahesong.blogsky.com

سلام اجی خوبی اوخی اجی ان شاءالله همیشه شاد و سلامنگت باشی اجی امیرحسینم چهار دست و پا میره و میشینه ۶ ماهگی کوشان هم مبارک باشه ان شاءالله که راحت واکسنشو بزنی و اذیت نشه و زودی خوب بشه اجی

واکسنه دیگه اما چه میشود کرد. گذشت با سختیهاش

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.