ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
سلام فرشته کوچولو مامانی خوبی عزیزم مهربونم. حسابی اونطرف داره بهت خوش میگذره نه؟؟ عاشقانه منتظرم فرشته زمینی خودم بشی. من که نی نی ندارم و فعلا منتظرش نیستم یعنی دعوتنامه ای نفرستادم براش اما میخواستم با فرشته کوچولو خودم احوال پرسی کنم :) کلی بهم مزه داد.
ده روزی میشه که همراه آقای شوهر رفتیم دکتر تغذیه و البته در راستای رسیدن به وزن ایده آل و تبدیل شدن به یک مامان بابا خوشتیپ اما خیلی شیک مجلسی 7 کیلو اضافه وزن داشتم و بهم رژیم داد بعد از 8 سال که پیش این خانم کارشناس تغذیه میرفتم هی جوونی کجایی که یادت بخیر. خلاصه ده روزی هست که مشغول رژیم گرفتنیم سخته اما دلچسبه و وقتی وزن کم کنی آدم احساس سبکی میکنه البته فکر نکنم زیاد وزن کم کرده باشم. خلاصه اینکه اولین گام رو برای مامی شدن برداشتم:-)
هنوز تصمیم نگرفتم این بلاگ رو به چه نحوی بنویسم
نمیدونم مثل دفترچه خاطرات بنویسم یا مخاطبم رو نی نی فرضی قرار بدم و براش تعریف کنم یا برای دوستهای مجازی نداشته ام بنویسم فعلا در حالت بلاتکلیفی هستش. اما کم کم درستش میکنم بماند که انشای ضعیفی هم دارم و زیاد حوصلم نمیگیره جزییات رو کامل بیان کنم:-)