ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
اصلا و ابدا شهریور 94 رو دوست ندارم امیدوارم زود زود تموم شه بره دیگه کلافم کرده. سر کار فشار بدی رو دارم تحمل میکنم. خیلی برام خسته کننده شده و فشار روانی بدی داره. امروز که علنا همکارهای اسبق شوتم کردن بیرون من هم کاری که مربوط به اونها بود رو انجام ندادم و زودتر از حد معمول اومدم بیرون. اما خب تو راه مدیرعامل رو دیدم کمی باهم حرف زدیم. ولی من خیلی ناراحت بودم و چشمام اشکی بودن اونم پاپیچ شده بود چی شده اما دلم بدجور سوخت.
اما میدونم این هم میگذره فقط کمی باید تحمل کنم.
از طرفی هم امشب قرار با جاری جون بریم شام خوردن بجایی که با خالم اینها باشم. اینم میگذره.
چقدر باید گذشت کنم والااعصاب مصاب ندارم.
زیاد حرص نخور عزیزم. کار همینه
انتظار سخته :@