مامان آینده

خاطرات من

مامان آینده

خاطرات من

روز پر کار

امروز روز پر کاری بود برامون بماند که ساعت ۴ از شدت ضعف و تهوع بیدار شدم و تنها کاری که کردم خوردن شربت گلاب بیدمشک بود و خوشبختانه حالم خوب شد و تونستم بخوابم. صبح هم زودتر از معمول بیدار شدم تا بتونم کارهام رو سریع انجام بدم . اول صبح مجبور بودم برم بیرون و لباسی که خریده بودم رو عوض کنم تااومدم خونه ۱۱ بود. خونمون رو بمب زده بودن از بس نامرتب بود کلی کار داشتم باید موهام رو اطو میکردم بعد لباسها رو اطو میزدم نهار درست میکردم وسایل خودمون رو جمع میکردم تا ساعت ۲/۵ حاضر اماده و ارایش کرده میرفتیم اتلیه. و  بالاخره طلسم اتلیه شکسته شد و ما رفتیم هرچی لباس خودم و اقای شوهر و کوشان داشت بردیم با کلی کفش!!!! تقریبا ۳ ساعتی در حال عکاسی بودیم. اخر های کار کمرم راست نمیشد بدترین قسمتش هم  تعویض لباسها بود واقعا سخت بود:-(

الانم بعد از گذشت حدود ۲/۵ ساعت که اومدم خونه همچنان ولو شدم وسط اتاق و نمیتونم کاری انجام بدم . هی بلند میشم یک مقدار مرتب میکنم دوباره ولو میشم وسط اتاق:-) 

اما خوشحالم از اینکه بالاخره رفتیم اتلیه و عکس گرفتیم. 

قرار شد به امید خدا قبل از ۲۰ روزگی کوشان رو ببریم اونجا و با فسقلی هم عکس بگیریم قربونش برم اولین عکاسی عمر فسقلیش رو امروز رفت. جیییییگر خودم. راستی امروز ۳۵ هفته و ۱ روزم شده با وزن۶۸/۵۰۰ کمتر از ۴ هفته دیگه مونده  تا فسقلیمون رو ببینیم خدایا شکرتتتت

نظرات 11 + ارسال نظر
نسیم شنبه 22 خرداد 1395 ساعت 12:01 http://ghasedakemehr.blogsky.com/

عالییییییییییییییییییییی پر از حس ناب

الهه چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 12:11 http://elahesong.blogsky.com

سلام اجی خوبی خسته نباشی اجی فردا میخوام اپ کنم خوشحال میشم بهم سر بزنی اجی البته هر وقت تونستی سر بزن اجی من هم فردا پست میزارم هم ۲۶ که پست هارو چرکنویس گذاشتم

سلام عزیزم باشه خانمی

فاطمه چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 10:34 http://asalemamaniye.blogfa.com

وااای ازاده جون منو بردی به دو سال پیش وقتی که با هزار خواهش و تمنا و قول دادن به همسری که فقط با یه دست لباس عکس می گیریم و تو رو خدا تو رو خدا بریم و دیگه تکرار نمیشه راضیش کردم
وقتی ازم می پرسید پس چرا این همه بار اماده شده می گفتم چیزی نیست وسایل بچه است گفتن باید بیارین و وقتی وارد اونجا شدیم همسر بیچاره ی من در برابر عمل انجام شده قرار گرفت و سه چاهار دست لباس رو مجبور به تعویضش شد

چه حالی داشته همسرتون .

روزنگاز فرشته چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 10:01 http://fereshteh1356.blogfa.com/

سلام عزیزم....ممنون که به من سر زدی....من امروز 33 هفته و یک روز شدم.....چقدر خوبه که هفته 35 رو گذروندی....اتلیه هم که رفتی و اسم پسرک رو انتخاب کردی....افرین خانم زرنگ....من این روزا خیلی به هن و هن افتادم خیلی سختم شده کلی کارام مونده اتلیه هم که امیدوارم پنج شنبه این هفته بتونم برم....الهی که زایمان راحتی داشته باشی و پسره گلت صحیح و سالم بیاد توبغلت

سلام خواهش میکنم . منم زود خسته میشم و انرژی کم میارم اما به عشق فسقل که خودمون رو سرحال نشون میدیم
زیاد نذار خسته بشی اتلیه هم ایشالا میری خستگی شیرینی داره.
ممنون عزیزم ایشالا ما هم زایمان بسیار خوبی داشته باشی و پسر نازت رو در اغوش بگیری

پریسا چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 08:47 http://Pari-v-zendegi.blogsky.com

سلام عزیزم
مبارک چه خوب که رفتین آتلیه عکس انداختین
بعدا که ظاهر شدن بذار تا ماهم عکسارو ببینیم

سلام مهربون . حتما میزارم اما فیلتر شده

کوثر سه‌شنبه 18 خرداد 1395 ساعت 18:41

سلام
منم خیلی دوست دارم زمانی که حامله شدم برم اتلیه و عکس بندازم ولی وقتی به شوهرم میگم خوشش نمیاد و اخرشم میگه کو تا اون موقع بنظرت راضی میشه؟
البته من تا چند سال دیگه بچه نمیخوام امیدوارم تاون موقع نظرش عوض شده باشه

سلام عزیزم. از الان نگو ولش کن . صد در صد راضیش میکنی چون شوهر منم راضی نبود اما به پاش که افتاد رضایت داد

نسیم سه‌شنبه 18 خرداد 1395 ساعت 12:26 http://ghasedakemehr.blogsky.com/

آخیییییییییییی به سلامتی. باز هم تداعی خاطرات برای من. پارسال همین وقتا بود و واقعا سخت ترین مرحله تعویض لباس بود!!! من دقیقا نویان 20 روزش بود دوباره رفتم.

ااااا این موقعها بود . یادمه عکس جالبی هم گرفته بودید . عکسهای نویان خوب شدن؟

مریم سه‌شنبه 18 خرداد 1395 ساعت 11:17

مبارکه عکس های آتلیه

ممنونم عزیزم

marzi سه‌شنبه 18 خرداد 1395 ساعت 10:58 http://rozegaremarzi.blogsky.com

چه خوب. بعدا عکساشو برامون بذار. مشتاق دیدار تو کوشان هستم.

حتما

فافا سه‌شنبه 18 خرداد 1395 ساعت 10:46

کار خوبی کردی . این چیزها یادگاری می مونه برای آدم .منم خیلی دوست دارم برم .ولی باید مخ بزنم!
ای جون اون عکسایی که کوشان رو ببرین و از فسقل خان عکس بگیرین دیدن داره حسابییییییییییی

دقیقا یادگاری خوبیه اما خوببببب باید مخ زد . ایشالا

الهه دوشنبه 17 خرداد 1395 ساعت 20:22 http://elahesong.blogsky.com

سلام اجی خوبی خسته نباشی اجی حالا باز زیاد عکاسی و اتلیه مهم نبودا اجی ببخشید اینو گفتم اجی امیدوارم که کوشانو به سلامت بغل کنی اجی

سلام ممنون. برای من مهم بود عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.