مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من
مامان آینده

مامان آینده

خاطرات من

اخرین روزهای سال ۹۴

امروز دوشنبه۱۲/۲۴ هستش به عبارتی میشه گفت اخرین دوشنبه سال ۹۴ هستش . چقدر زود هفته اخر سال شد.

خدا رو شکر  سال ۹۴ برای من سال خوبی بود  امیدوارم سال ۹۵ هم به این خوبی باشه . جالبه این روزهای اخر سال حال عجیبی دارم یکجوریه 

امروز کل خونمون تمیز  شد ای کاش بهش تافت بزنم همین جور بمونه برای سال جدید. 

هوا عالیه و ادم رو بازیگوش میکنه برای من اینطوری بوده دوست ندارم خونه بمونم اما امروز خیلی خستم. بهتر اروم بمونم !!!

هفته ۲۳

امروز ۲۲ هفته و ۱ روزم شده. جوجه حسابی در حال بزرگ شدنه قربونش بشم . بیشتر از هفته قبل حرکاتش رو حس میکنم ذوق زده دستم رو شکمم میزارم خیلی بامزست حرکاتش  فسقلی خودم. 

این روزها همه در حال بدو بدو هستن و روزهای اخر سال حسابی داره تند میگذره . اصلا دیگه روزها از دستم خارج شده. هوا عالیه. شکوفه های زردالو بیرون اومدن و کلی کوچه ها بوی بهار میدن . این روزها رو دوست دارممممممم همه در حال هیاهو هستن و درحال خریدن. حس زندگی همه جا موج میزنه. 

خیلی حس خوبیه بیرون رفتن این روزها رو دوست دارم. 

خدایا شکرت

هفته ۲۲

خدا رو شکر. تا  الان من و جوجه باهم داریم پیش میریم و من به وزن ۶۳/۵ رسیدم . خیلی سنگین نشدم فعلا که نتونم راحت بیرون برم.  هوا هم که خیلی بهاری شده و نمی مونم خونه عصرها کمی پیاده روی میکنم و میرم پیش اقای شوهر و اخر شب باهم برمیگردیم خونه. 

این روزها حرکات جوجم رو خیلی بیشتر حس میکنم و با هر بار حرکت کلی ذوق زده میشم و قربون صدقه جوجه میرم. اگر اقای شوهر پیشم باشه سیع دستش رو میزارم رو شکمم و میخوام با هم حسش کنیم. هنوز کاملا حرکاتش محسوس نیست که بخوام ازش فیلم بگیرم. دوست داشتم الان برم کلی برای جوجه خرید کنم اما قرار شد بعد از عید بریم تو کار سیسمونی خریدن و مبحث مورد علاقه من.  

فکر اینکه قرار امسال سال ۹۵ رو ۳ نفری شروع کنیم بهم انگیزه بیشتری میده که برم بیرون و ایده بگیرم که یک سفره هفت سین خوشگل بیاندازم. البته به افتخار جوجه جونم. 

هنوز برای جوجه اسمی انتخاب نکردیم و اوایل هر روز اسمش تغییر میکرد اما حالا ۷۲ ساعت یکبار تغییر میکنه داریم به اسمی که میخواهیم نزدیک میشیم :-) 

خدایا شکرت از اینکه من رو بواسطه جوجه کوچولوم لایق نام مادر دونستی. کار سختیه اما لذت بخشه. 

 از صمیم قلبم ارزو میکنم هیچ زنی در رویای مادری نمیمونه و بتونن این روزهای سخت و درعین حال زیبا رو تجربه کنن  امین. 


فکر خوبیه

دختردار که شدم....

دخترمو میبرم ماشین فروشی میگم هر کدومو دوست داره انتخاب کنه...

بهش یاد میدم این ماشین انتخاب خودشه پس باید دوستش داشته باشه...

بهش یاد میدم دنیای دخترونش فقط عروسک بازی نیست ؛ بهش قول میدم جایزه خوب نگهداری کردن از ماشینش یه عروسکه! 

نمیخوام وقتی بزرگ شد، خودشو شکل عروسک درست کنه، دنبال ماشین بگرده!

بهش یاد میدم اگه بهترین انتخاب رو کرد و مراقب انتخابش بود به بهترینها میرسه …

اینارو بهش میگم تا دخترم یه خانم بشه

پسر دار که شدم 

پسرمو میبرم عروسک فروشی میگم هر کدومو دوست داره انتخاب کنه...

بهش یاد میدم این عروسک انتخاب خودشه پس باید دوستش داشته باشه...

بهش یاد میدم دنیای پسرونش فقط ماشین بازی نیست ؛ بهش قول میدم جایزه خوب نگهداری کردن از عروسکش یه ماشینه!

نمیخوام وقتی بزرگ شدباماشینش دنبال عروسک بگرده!

بهش یاد میدم اگه بهترین انتخاب رو کرد و مراقب انتخابش بود به بهترینها میرسه …

اینارو بهش میگم تا پسرم یه مرد بشه نه یه نامرد!

 تو ویترین زندگی ب عروسکی ک مال تو نیست نگاه نکن اون عروسک وسوسه ات میکنه تا عروسک خودتم از دست بدی. ....

فکرشو بکن !! 

سال دیگه این موقع ...

 همه خانواده دور هم باشن ... 

صداهای جدیدی به خونواده اضافه شده باشه ... 

مجردا به عشقشون رسیده باشن ... 

متاهلا هم که منتظر بچه بودن، بچه دار شده باشن ...

اون لبخندایی که از خونواده‌ها، ماهها، شاید سال‌ها دور شده بود، بازم به لباشون برگشته باشه ...

 بعد همینجور که صدای قهقهه میاد، به آرزوهایی که امسال کردیم، فکر کنیم و با خودمون بگیم : 

دیدی همه چی درست شد؟؟

دیدی الکی اینقدر حرص خوردی؟

در این روزهای پایانی سال امیدوارم 

 همه‌ی اونایی که تو این سالها، به هر دری زدن بسته بود، خدا در رحمت رو براشون باز کنه و همه در سال جدید پیش رو به آرزوهای خوبشون برسن و هیچ دلی غمگین نمونه...