-
باغ و چیدن گردو
شنبه 28 شهریور 1394 12:32
من همیشه عاشق این موقع سال هستم چون توی این زمان هوا خنکی خیلی خوبی داره و در عین حال هنوز هم تابستونه. دیروز جاتون خالی باغ بودیم سیبها کلی لپ هاشون سرخ شده بودن و کلی مراسم گردو تکونی داشتیم یاد بچگی هام افتاده بودم که کلی دنبال گردو میگشتم و زیر تموم برگها رو چک میکردم که یک وقت گردویی جا نمونه خلاصه اینکه باغ...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 26 شهریور 1394 20:50
بنظرم راست میگه والا
-
آزمایش قبل از بارداری
پنجشنبه 26 شهریور 1394 10:35
بالاخره دیشب تصمیم گر فتم بزن آزمایشها رو بدم به همین دلیل امروز صبح بیدار نشده با آقای شوهر رفتیم آزمایشگاه. جالبیش به این بود که آقای شوهر باهام اومد داخل و منتظر شد تا کارم تموم شه و بدون هیچگونه غر زدنی که دیرم شده و باید برم مغازه!!! تازه برام نون سنگک تازه هم خرید که صبحونم رو بخورم و به این ترتیب اولین قدم رو...
-
دعای خیر
پنجشنبه 26 شهریور 1394 09:57
امروز پنج شنبه است... خواهان آنم که ضربان قلبتان , به لبخندهای مکرر تکرار شود , و هر آنچه به دل آرزویش را دارید , بی بهانه ای از آن شما باشد..... . . . سه چیز زیباست: بیخبر , دعایت کنند ؛ نبینی , نگاهت کنند ؛ ندانی , یادت کنند ؛ من دعایتان میکنم به خیر , نگاهتان می کنم به پاکی , یادتان می کنم به خوبی , هر جا هستید...
-
خرید اینترنتی
چهارشنبه 25 شهریور 1394 10:10
من دیروز یک گردنبند شیردهی از داخل اینستا سفارش دادم و قرار شد برام بفرستن. بعد اومدم خونه فکر کردم من گردنبند شیردهی برای چیم بوده؟؟؟؟؟ جو گیر شده بودم ولی الانم نمیتونم کنسلش کنم. سعی میکنم با این دید نگاه کنم که یه روزی به دردم میخوره. ولی خداییش چه حالی میده اینترنتی خرید کردن البته هنوز نتیجه رو ندیدم که بخوام...
-
مهمون داشتم
سهشنبه 24 شهریور 1394 21:26
دیشب بعد از مدتها مامان و بابام و البته عموم رو دعوت کردم خونمون جاتون خالی شام و دسر و سالاد درست کردم اما قسمت برنج درست کردنش رو سپردم به مامانم و خودم خسته وسط اتاق ولو شدم. ولی خدا رو شکر مهمونی خوبی بود اما هر کاری کردم نتونستم عکس میزم رو بزارم امروز یه کوچولو دپرس بودم نمیدونم چرا شاید بخاطر این بود متوجه شدم...
-
پایان تابستون 94
شنبه 21 شهریور 1394 20:29
حواست هست؟ شهـــــریور است … کم کم فکر باد و باران باش ! شاید کسی تمـام گریه هایش را برای پاییز گذاشته باشد … حواست هست یک تابستان دیگــــر هم گذشت.. حالا باید دوباره دل خوش کنیم به آمدن پاییز یک پاییز خوشرنگ که زرد و نارنجی نباشد به پاییزی که دلــــت نگیرد و غروبـش غــــــم نداشته باشد و در کوچه و پس کوچه هایش بغـض...
-
سلامممممم
شنبه 21 شهریور 1394 20:25
سلاممممم بعد از چندروز اومدم دلم کلی براتون تنگ شده بود. و اولین چیزی که دیدم پست فافا جون بود که کلی خوشحالم کرد. و اما غیبت من بدلیل: پنجشنبه با آقای شوهر رفتیم تهران خرید کنیم. و بالاخره پروسه مبل رو کامل کنیم که برای من مثل عقده بود این چندوقت اخیر اما خوشبختانه کاملا نتیجه بخش بود از طرفی هم یک لوستر سبک تینجر که...
-
فافا جون مبارکه عزیزم
شنبه 21 شهریور 1394 16:48
هوررررررا هوررررررا فافا جو ن( من مادر شادابی خواهم شد)هم به جمع مامانها پیوست خیلی خیلی خوشحالم. دقیقا مثل اینکه خبر بارداری خواهر نداشتم رو بهم دادن. خدایا شکرت که لبخند به لبهاش آوردی. ایشالا بارداری بسیار خوبی رو داشته باشی عزیزم.
-
فکر کنم موفق شدم
چهارشنبه 18 شهریور 1394 23:13
-
سالگرد عقدمون
چهارشنبه 18 شهریور 1394 17:48
5سال از با هم بودمان گذشته و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین زندگی را برایم بسازی سالروز ازدواجمون مبارک. . از وقتی با همیم روزها و روزها گذشته چه تلخ چه شیرین معبود را شاکرم که در تلخیها کنارم بودی و در شادیها را به کامم شیرین تر کردی امروز 1394/06/18 سالروز یکی شدنمون....
-
محبت زنها
چهارشنبه 18 شهریور 1394 17:28
ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺑﺎﻧﻮﺍﻥ ﻣﺤﺘﺮﻡ: ﭼﺎﺭﻟﯽ ﭼﺎﭘﻠﯿﻦ ﺩﺭﮐﺘﺎﺑﺶ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ " ﻧﺘﺮﺳﯿﺪﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﻣﺘﻼﺷﯽ ﺷﻮﺩ ﻭﻫﻤﮕﯽ ﺍﺯﺳﺮﻣﺎﺑﻤﯿﺮﯾﻢ . ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮﺳﺪ ﺯﻧﻬﺎ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪﻣﺤﺒﺖ ﺭﺍﺍﺯﻣﺎ ﻣﺮﺩﻫﺎﺩﺭﯾﻎ ﮐﻨﻨﺪ . ﺁﻧﻮﻗﺖ ﻫﻤﮕﯽ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺮﺩ .، .. . ( ﺩﺭﻭﺩﺑﺮﻣﺤﺒﺖ ﺯنها)
-
اندر احوال امروز ما و بارون
سهشنبه 17 شهریور 1394 17:58
. من و باران هر دو منتظریم ....... . . من منتظرم او بیاید بعد برم ماشینمو بشورم اون منتظره ماشینمو بشورم بعد بیاد !! والله بدبختیه داریما
-
روز بارونی
سهشنبه 17 شهریور 1394 17:13
وای امروز چه هوای باحالی داشتیم. دقیقا مثل روزهای بهاری شده بود که اول صبح هوا آفتابی ساعت 11 بارونی دوباره آفتابی. و هوای بعدش هم عالی پر از اکسیژن به به. امروز بدون نهار بودیم و به پیشنهاد آقای شوهر نهار همبرگر ذغالی خریدیم و خوردیم جاتون خالی . بعداز نهار خوردن حسابی بارون اومد ما هم حیفمون اومد از هوا استفاده...
-
حوصلم سر رفته بدجور
دوشنبه 16 شهریور 1394 22:27
من احتیاج به یک تنوع یا سرگرمی جدید دارم. امروز از صبح خونه بودم هلاک شدم حوصلم بدجور سر رفته بود همش هم وسط اتاق ولو بودم و دوست نداشتم کاری انجام بدم خلاصه اینکه امروز اصلا روز بدی بود ایش میدونم بداخلاق و غرغرو شدم تقصیر من نیست هورمونهای زنانه م قاط زده
-
جالب و قابل تامل
شنبه 14 شهریور 1394 23:07
دلت را بتکان....... اشتباهاتت وقتی ا؋ـتاد روی زمیـن..... بگذار همانجا بماند..... ؋ـقط از لا به لای اشتباه هایت،یک تجربـه را بیرون بکش....... قاب کن ....و بزن به دیوار دلت...... اشتباه کردּن اشتباه نیست......... در اشتباه ماندنּ اشتباه است...... فروغ فرخزاد
-
پست پاییزی
شنبه 14 شهریور 1394 00:37
♡گوش کن... صدای نفس های #پاییز رامیشنوی؟؟؟ واین زیبا ټَرین فَصل خُدا میایَد... غَم واندوه هایَت رابه بَـــــرگ های درختـــــان آویـــــزان کن... چندروز دیگر میریزند...♡ #پــــاییز
-
منتظرم
شنبه 14 شهریور 1394 00:19
خوشبختانه این چند روز همش مشغول خالم بودیم و کلا مسایل سرکار فراموشم شده بود اما دوباره با تموم شدن روز جمعه کاسه چه کنم چه کنم دستم گرفتم و سر آقای شوهر رو خوردم خب استرس دارم چیکار کنم. اما بخودم قول دادم نزارم استرس بهم غلبه کنه و مجله نی نی + رو خوندم و ذهنم مشغولی شد و یادش رفت باید بهم غر بزنه والا. امروز حتی با...
-
دردو دل
پنجشنبه 12 شهریور 1394 11:32
درونم هنوز درگیره ولی سعی کردم قیافم رو آروم نشون بدم اما صدای ضربان قلبم رو میشنوم خیلی سریع میزنه. آروم باش عزیزم آروم باش. هر چی که قسمت همون میشه. بعضی وقتها با خودم فکر میکنم طالع ما از قبل نوشته شده و ما فقط داریم ایفای نقش میکنیم و همون نقشی که بهمون دادن رو بازی میکنیم. بعضی ها خیلی خوب بازی میکنن اما بعضی ها...
-
اعصاب ندارم.
چهارشنبه 11 شهریور 1394 15:14
اصلا و ابدا شهریور 94 رو دوست ندارم امیدوارم زود زود تموم شه بره دیگه کلافم کرده. سر کار فشار بدی رو دارم تحمل میکنم. خیلی برام خسته کننده شده و فشار روانی بدی داره. امروز که علنا همکارهای اسبق شوتم کردن بیرون من هم کاری که مربوط به اونها بود رو انجام ندادم و زودتر از حد معمول اومدم بیرون. اما خب تو راه مدیرعامل رو...
-
و باز هم یک روز دیگه
یکشنبه 8 شهریور 1394 20:41
سسسسسسسسلام من اومدم:-) امروز یک روزی بود مثل همه روزهای تکراری دیگه. صبح بدو از خواب بیدار شدن و ماکارونی درست کردن که البته آقای شوهر تریپ بلد بودن برداشته بود و نتیجش یک ماکارونی خمیر درست کردیم;-) چون میگن آشپز دو تا باشه غذا یا شور میشه یا بی نمک که ماکارونی خمیر شد. و بعدش هم رفتن سر کار و معلوم نشدن کارم:-( و...
-
کلی ترسیدم
جمعه 6 شهریور 1394 10:36
امروز صبح زود اقای شوهر رفت کوه من هم خوابیدم تا حدود ساعت 9.30 دیدم صدای اهنگ میاد با صدای واضح اخه اقای شوهر من رو هر روز صبح اینجوری از خواب بیدار میکنه و صداش رو هم زیاد میکنه خلاصه با خودم گفتم چه خوب اقای شوهر زود اومد خونه و گوشیم روشن کردم از طریق ایمو بهش زنگ زدم دیدم جواب نمیده همچنان هم صدای اهنگ میومد دیدم...
-
یک روز پر کار
پنجشنبه 5 شهریور 1394 21:06
امروز خدا رو شکر خیلی خیلی ذهنم اروم بود البته بعد از اینکه حرفهام رو به مدیرعامل گفتم دیگه بقیش با خداست فعلا در حال جنگیدنم امروز هم اصلا خونه نموندم دیشب خاله اقای شوهر از تهران اومده بودن ما هم سر زده رفتیم خونه مادرشوهر دیدیم اااا مهمون داره و صداش درنیومده ما هم دیشب سوپرایزش کردیم و خودمون رو رسوندیم اونجا ....
-
دلم نا آروم
سهشنبه 3 شهریور 1394 20:24
برخلاف انتظارم اصلا شهریور خوبی رو شروع نکردم. نمیدونم چرا اینقدر ناآرومم. اصلا دوست ندارم کاری انجام بدم ذهنم یکجا نیست تمرکز نداره. خسته و کلافم. حوصله انجام هیچ کاری رو ندارم. کلا این 3 روز گذشته روزهای پرتنشی برام بود. خداجونم کمکم کن آروم بشم :'(
-
ازمایش ارسال تصویر-شکست-درخواست کمک
دوشنبه 2 شهریور 1394 13:05
ازمایش ارسال تصویرم با شکست مواجههههههه شد از دوستانی که در ارسال تصویر مهارت دارن درخواست کمک دارم
-
قالب جدید خونم
دوشنبه 2 شهریور 1394 12:58
سسسسسسسسسسسسسسلام بالاخره موفق شدم خونه مجازیم رو خوشگل کنم بنظرتون چطور شده همین قالب خوبه یا تغییرش بدم لطفا نظر بدید ببینم خوب شده یا نه جونم براتون بگه دیروز وقت دکتر داشتم ولی اصلا اعصاب نداشتم برم دکتر در نتیجه وقتم پرید و مطبهای دکترها چقدر شلوغ شده دیروز شنیدم یکی از دوستهام که پارسال ازدواج کرده 1 ماه بارداره...
-
سلام شهریور
یکشنبه 1 شهریور 1394 18:46
امروز اولین روز از آخرین ماه دومین فصل سال 94 هستش. سلام شهریور. همیشه وقتی شهریور میاد یاد کیف ،دفتر و کتابهای تازه جلد شده میوفتم همیشه شهریور برام هم استرس داشت و هم دلتنگی برای دوستهام. البته این وسط،غمگین هم بودم که چه زود تابستون تموم شد و من دیگه نمیتونم تا دیر وقت بخوابم ;-) الان دلم برای اونروزها تنگ شده اما...
-
امان از بیخوابی
یکشنبه 1 شهریور 1394 18:38
به معنای واقعی خسته و کوفتم انرژیم صفر شده. چقدر بیخوابی بد :-( دیروز بعدازظهر مجبور شدم برم سر کار. تا 8 شب اونجا بودم که آقای شوهر زنگ زد که قراره بریم خونه دوستمون سورپرایزش کنیم من هم زود تند سریع تاکسی تلفنی گرفتم اومدم خونه و کلی مرغ پاک و بسته بندی کردم منتظر شدم تا آقای شوهر بیاد خلاصه اینکه تا رفتیم و برگشتیم...
-
پایان مرداد 94
شنبه 31 مرداد 1394 10:42
هی وای من امروز هم 31 مرداده. یعنی ماه دوم تابستون هم تموم شد و رفت و اینگونه عمر ما هم در حال گذاشتنه. و همچنان ما چشم به آینده دوختیم و بعضی مواقع یادمون میره به زمان حال هم توجهی بکنیم. باید یاد بگیریم از حال لذت ببریم:-* پایان مرداد را برایتان اینگونه آرزو میکنم : خدایا گوشه چشمی از تو کافیست تا هر رنجی به رحمت.....
-
عروسی و خستگی
شنبه 31 مرداد 1394 10:12
سلاممممممم چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود فقط 3 روز نبودم اما حس میکردم یک هفته ی نیومدم اینجا سر بزنم. این آخر هفته بسیار باحال بود جاتون کلی خالی. یک عروسی رفتیم بسیار رویایی بود هر چیزی که فکر کنید مهیا بود و فضای باغ خیلی خیلی خوشگلی داشت. خانواده عروس و داماد هم که سنگ تموم گذاشته بودن. من تاحالا باغ اینجوری...